تا حالا فکر کردی؟
تا حالا به لحظه تحویل سال 1450 فکر کردید!!! ؟؟
همه بلند ومیشن، روی همدیگر رو می بوسن ،و و فرا رسیدن سال نو رو بهم تبریک میگن و …
اون وسط یک مهربون از جمع جدا میشه و قاب عکسی را می بوسه و روش دست می کشه و میگه روحت شاد مامان بزرگ، روحت شاد پدر بزرگ !!!
میدونید اون عکس کیه ؟
اون عکس من و شماست!!!
تبدیل شدیم به یک خاطره … آنهم شاید اگر خیلی خوش شانس باشیم…
این واقعیت روزگار من و توست…
??
50 سال دیگر فقط یک خاطره ایم تو یک قاب عکس خاک گرفته…
شاید هم نه عکسی و نه قابی … همین و واقعا همین !!….
پس چرا حرص ؟؟
چرا دل شکوندن ؟؟
چرا تظاهر ؟؟
چرا چاپلوسی ؟؟
چرا دروغ ؟؟
چرا تعصبات بیهوده ؟؟
چرا ادعای جاهلانه ؟؟
چرا بی مهری ؟؟
چرا ….؟؟
بیاید مهربون باشیم ،
شاد باشیم
به مردممون بیشتر برسیم ،
کینه ها رو دور بریزیم ،
همین الان دلی بدست بیاوریم،
اون سالها چه بخواهیم چه نخواهیم بزودی فرا خواهند رسید…
با خواهرت شوخی کن،
ماچش کن،
بغلش کن،
حمایتش کن واحترامش رو حفظ کن.
داداشتو محکم بزن به سَر شونش وبگو مخلصیم ،
هواشو داشته باش خصوصا وقتی تنهاست وکمک نیاز داره ..
مامانتو کاری کن پیش دوستاش پُزتو بده،
کیف کنه از داشتنت ،
واسش هدیه بخر ،
ازش بخواه دعات کنه ،
وگاهی یواشکی پاهاشو ببوس باباتو بغل کن،
چاییشو بده دستش،
بگو برات از تجربه هاش بگه،
بشین پای حرفش وخاطره هاش ،
گاهی هم دستاش رو ببوس .
دوستت اگه تنهاست،
اگه غم داره تو دلش ،
اگه مشکلی داره،
تو هواشو داشته باش و تنهاش نذار…
همسرت دوستش داری،
اگه از دستش دلگیری به این فکر کن که اون توی تمام آدمای دنیا تو رو برای ادامه زندگی انتخاب کرده،
، ازش تشکر کن و بهش وفادار باش.
شجاع باش نترس برای قدم بعدی رو برداشتن,
برای گفتن “دوستت دارم",
برای دوست داشتن,
برای دوست داشته شدن…
پنجاه سال دیگه،
هیچکدوممون نیستیم دیگه هوایِ هم رو داشته باشیم ..
حتما بهـــــــــــتر میشه …
شاید یه روز دیگه وقت نباشه …
شاید ما نباشیم شاید اون نباشه…
و دیدنش آرزومون بشه…
وقت کمه. زندگی کوتاست !!!